تاثير وكالت در كنترل كردن دستگاه قضائي بسيار مهمتر از هر عنصر ديگري است . هنوز هم مانند سابق ۳۵ % آراي دادگاههاي شهرستان و ۵۸ % آراي دادگاههاي استان فصل كننده دعاوي نيستند و نقض مي شوند .
اين امر مربوط به ايجاد دعاوي يا عادت مردم يا وكلاي آنها به اعتراض نسبت به آرا نيست . اينكه تقريبا يك سوم اعتراضهاي پژوهشي تماما يا بعضا همراه با موفقيت هستند دليل اين امر است كه چقدر استفاده از اعتراضات در مراحل دادرسي و دخالت وكيل در آن مراحل دادرسي موثر در احقاق حقوق شهروندان مي باشد .
بسيار جاي تاسف است كه با حمايت بخشي از قوه قضائيه ، مجلس قانونگزاري آلمان گاه و بيگاه سعي مي كند كه با كوتاه كردن و حذف مراحل آيين دادرسي و حقوق تظلم خواهي شهروندان كه از ضروريات حقوق مادي آنان است ، بخصوص اقدام به حذف مراحل دادرسي نمايد . اين امر اخيرا با لايحه وزارت دادگستري تحت عنوان لايحه رفورم در آيين دادرسي مدني تحت بررسي است همان طور كه قبلا نيز براي انجام اقدامات مشابه آن سعي شده است . وظيفه وكالت در حفظ حقوق موكلين به صورت انفرادي خلاصه نمي شود ، بلكه عبارت از مبارزه عليه تمام آن موانعي است كه در آينده ممكن است تحقق واقعي وظايف وكالت را با مانع روبرو سازد . بنابر اين از وظايف وكالت آزاد اين است كه درسياست گزاري حقوقي دخالت داشته باشد و شهروندان را در مقابل تحديد موقعيتهاي آنها و در جهت تحقق حقوق حقه ايشان حمايت كند . در اين
زمينه من آرزو مي كنم علاوه بر فعاليتهاي اتحاديه وكلا ، كل وكلاي دادگستري آلمان خيلي بيشتر در اين زمينه فعاليت كنند .
۴ ـ تغييرات مصرانه دولت در تعديل حق الوكاله ها كه بايد بر حسب زمان افزايش يابد دخالتي است در جهت تحديد استقلال وكلا كه ظاهرا بايد انجام بپذيرد . حكومتي كه اجازه دهد موقعيت اقتصادي وكيل به طريقي رو به ضعف بگذارد به طوري كه وكيل در مقابل وسوسه افراد ثالث ضعيف گردد ، بايد توجه داشته باشد كه اين امر نمي تواند به نفع او و جامعه ما باشد و در واقع قانون حاصل از اين دخالت در عمل كمتر به رسميت شناخته خواهد شد .